این مفهوم ساده می تواند زندگی شما را تغییر دهد، برای همیشه.
چگونه؟ به نمودار زیر نگاه کنید:
در صورتی که شما ماهیانه 200 هزار تومان را در حسابی با سود سالیانه 18 درصد بگذارید و البته سود آن را برداشت نکنید، پس از سی سال در حدود سه میلیارد تومان سرمایه خواهید داشت، بدون هیج زحمتی.
این معجزه ی سود مرکب است. پیش تر هم به آن اشاره کرده بودم و شاید بارها و بارها در این وبلاگ آن را تکرار کنم. این اصلی است که ثروتمندان به کار می گیرند تا ریالهای آنها شروع به زاد و ولد مضاعف کنند. مجموع پولی که شما در این سی سال کنار گذاشته اید 72 میلیون تومان است اما این معجزه ی ریاضی آن را به حدود سه میلیارد تومان تبدیل کرده است.
نکته ی مهمی که در این معجزه نهفته است گرفتن سود سود و سود سود سود است و بس. این اصل باید نقش اول را در زندگی مالی شما بازی کند. این اصل به شما معجزه ی صبر، داشتن چشم انداز بلند مدت و پس انداز را می آموزاند و به تنهایی می تواند شما را میلیاردر کند.
تمرین: یک فایل اکسل ایجاد کرده و با تغییر دادن میزان پس انداز ماهیانه و سود مورد انتظار خود، حساب کنید که چه زمانی به یک میلیارد تومان می رسید.
یکی از نمونه های عالی از معجزه ی سود مرکب، بیمه های عمر است که در این مطلب راجع به آن نوشته ام. به یکی از نماینده های بیمه عمر مراجعه کرده و از آنها بخواهید که با توجه به اقساط ماهیانه و یا سالیانه ای که می توانید بپردازید، افزایش سرمایه شما را حساب کنند.
شما چه طرحی برای پس انداز دارید؟ طرحی ندارید؟ یک بار دیگر مطلب بالا را بخوانید و
یک: زودتر شروع کنید و دو: بلند مدت فکر کنید.
شما در این مورد چگونه فکر می کنید؟ تورم تمام سود من را خواهد خورد؟ پس انداز در بانک دیوانگی است؟ نظر خود را بنویسید.
بسیاری از ما با خرج کردن پول رفتاری دوگانه داریم. مثلا برای نپرداختن 500 تومان به راننده تاکسی (که البته گرانتر از نرخ واقعی طلب میکند) دست به عصا شده، ولی در هنگام خریدهای بزرگ، حساسیت خود را از دست میدهیم.
دلیل این رفتار دوگانه ما چیست؟
برخی اوقات با خودم فکر میکنم که اگر فلان دوهزار تومان را در خرید تخممرغ صرفهجویی کرده بودم، مقصد بعدی آن کجا بود؟ چه فکر بهتری برای آن داشتم؟ بسیاری از مردم، روی خرید خواروبار و مایحتاج روزانه، به پیدا کردن بهترین پیشنهاد و بهترین فروشگاه هستند و بسیار خوشحال از اینکه خواربار خود را با ده درصد تخفیف تهیه کردهاند – که البته کار بسیار خوبی است – ولی ناگهان در خرید یک کالای لوکس که نیاز چندانی به آن وجود ندارد، کل آن پساندازها را به یک باره خرج میکنند. چرا؟
هوشمندی در هزینه
صرفهجویی و دقت در خرید، به ویژه خریدهای بزرگ، از اصول نظم بخشیدن به زندگی مالی است ولی آیا برنامهای برای پسانداز اندوخته شده وجود دارد؟
بسیاری این سوال را مطرح میکنند که پس از پسانداز چه باید کرد؟ یا به عبارت دیگر با پسانداز چه باید کرد؟
دقت کنید. این سوال میتواند فلج کننده باشد.
اگر سیستم درست و حسابی برای مراقبت، نگهداری و سرمایهگذاری پول موجود نباشد، پسانداز پول راه به جایی نمیبرد. اما مساله مهم این است که ابهام در آیندهی پسانداز، انگیزهی ما را در این راه میگیرد. اجازه دهید برخی از این بهانهها را بررسی کنیم. بهانههایی که دلایل منطقی هم دارند و داروی فلجکنندهای را هم پشت سر خود پنهان کردهاند.
چرا به صورت سیستماتیک پسانداز نمیکنیم؟
بسیاری از مردم ما نرخ تورم را در نظر گرفته، نرخ سود بانکی را هم میبینند و بنابراین به این نتیجه میرسند که پسانداز کار اشتباهی است و با این روش نمیتوان به استقلال مالی رسید. اجازه دهید این بهانهها و پاسخها را با هم مرور کنیم.
اول اینکه به نظر من و با توجه به تجربهی شخصی و همچنین توصیهی بسیاری از بزرگان، شما باید به اندازه مخارج شش ماه، در حساب پسانداز اضطراری، پول داشته باشید. که در مورد اهمیت آن مقاله ای توضیح خواهیم داد . اگر این پول را ندارید، با ریسک بزرگی در زندگی روبرو هستید و شروع پسانداز، آغازی بر کاهش تبعات این ریسک است.
دوم اینکه بسیاری معتقد به سرمایهگذاریاند نه پسانداز. (من این را بسیار میشنوم که پول را باید سرمایهگذاری کرد، با پسانداز ارزش آن از دست میرود) اگر شما چیزی را جمع (پسانداز) نکرده باشید، برای سرمایهگذاری از کجا پول خواهید آورد؟ حتما و قطعا شما برای رسیدن به استقلال مالی باید سرمایهگذاری کنید ولی این سرمایهگذاری شما به یک تامین اعتبار نیاز دارد و چه بهتر که خط اعتباری آن را با پسانداز تامین کنید.
سوم اینکه اگر این پول پسانداز نشود به کجا میرود؟ اینجا پارادوکسی وجود دارد. بسیاری به دلیل تورم بالا و نرخ سود بانکی، اعتقادی به پسانداز در سیستم بانکی ندارند، چرا؟ چون ارزش پول آنها روز به روز کمتر میشود. آنها به این بهانه تمام درآمد ماهیانه خود را خرج کرده و با خرید لباس و یا افزودن کالاهای لوکس به منزل خود در واقع به اقتصاد آن فروشنده مغازه کمک کرده و یا هزینهی سفر ماه آیندهی او به فرانسه را تامین کردهاند، ولی از آن طرف به دلیل واهی تورم، اضافه درآمد خود را پسانداز نمیکنند. راستی این تفکر برای شما آشنا نیست؟
چهارم اینکه بسیاری در اطراف خود میبینیم که بدون مشخص بودن کار آنها و یا بدون آنکه در چرخهی تولید (کالا و خدمات) حضور داشته باشند، به ثروتهای زیاد رسیدهاند. تعداد فروش پورشه در ایران با فرانسه و آلمان برابری میکند.
این موضوع باعث القای حس ناامیدی میشود. من با پسانداز ماهیانه 50 هزار تومان به کجا میتوانم برسم؟ پراید هفت میلیونی به 22 میلیون تومان رسید، آن هم در زمانی کوتاه. تمام پساندازهای ریالی من ارزش خود را از دست دادهاند.
بله ممکن است دوباره اتفاقاتی مانند جهش/ پرش/ پرواز قیمتها در سالهای 90 و 91 اتفاق بیافتد و به یکباره تمام پسانداز ما را دچار بیارزشی کند. اما در هر صورت آن کس که 10 میلیون داشته بهتر است یا آنکه هیچ نداشته؟ آن کسی که عادت به مدیریت پول خود داشته موفقتر است یا آنکه چشم به دهان دولت دوخته تا برای آیندهی او راهکار بدهد؟
صرفهجویی هنر بزرگی است و میتواند با وارد کردن سادهزیستی ( منظور عدم استفاده از مواهب زندگی نیست) به زندگی ما، موجب کاهش مخارج ضروری ما شود. اما برای مدیریت پولهایی که از صرفهجویی به دست میآید، بایستی برنامه داشت، نه اینکه آنها را جمعآوری کرده و به یک باره، قسط وام خودروی لوکس فلان صاحب فروشگاه را بپردازیم. :)
یکی از بزرگترین موانع ذهنی که احتمالا شما با آن درگیر هستید این است که با مقادیر کم پساندازی که میتوانید انجام دهید به کجا میخواهید برسید؟ این انجماد ذهنی جلوی هر برنامهی مفید مالی را میگیرد. بسیاری را دیدهام که حتی یک میلیون تومان پسانداز ندارند و این موضوع میتواند بسیار خطرناک باشد به ویژه آنکه اگر خود را زیر انواع اقساط و بدهی هم مدفون کرده باشند.
برای شروع چه میتوان کرد؟
اکنون زمان آن است که میزان پسانداز خود را ارزیابی کنید.
توصیه شده که برای رسیدن به بازنشستگی در زمان کم، شما باید 50 درصد از درآمد خود را پسانداز کنید. اما این کار برای بسیاری از افراد غیر ممکن است. این غیر ممکن به دلیل مخارج بالای زندگی و یا کمبود درآمد نیست بلکه بیشتر سختی فتح اورست در اولین تجربهی کوهنوردی است. همانطور که گفتم بسیاری از مردم حتی یک میلیون تومان پسانداز هم ندارند.
برای نهادینه کردن عادت پسانداز میتوان از یک برنامهی 52 هفتهای استفاده کرد. منابع متعدد این روش را می توانید با جستجوی 52 weeks money challenge در اینترنت پیدا کنید.
فرض کنید شما برای 52 هفته، به میزان شمارهی آن هفته پول پسانداز کرده و آن را در یک حساب روزشمار بگذارید. مثلا هفتهی اول هزارتومان، هفتهی سیام، سی هزار تومان و هفتهی آخر 52 هزار تومان. این پول ظرف یکسال به یک و نیم میلیون تومان می رسد.
پول کمی است؟ شاید، ولی شما این پول را با نهادینه کردن یک عادت پسانداز کردهاید. با یک برنامه منظم یکساله و این بسیار ارزشمند است.
پول بیشتری میخواهید؟ میتوانید با توجه به درآمد خود این پسانداز را با ضرب عددی در هزارتومان شروع کنید. مثلا از هفته ای دوهزار، پنج هزار و یا ده هزار تومان شروع کنید.
آیا سال تحویل امسال را به خاطر دارید؟ نزدیک به 6 ماه از آن زمان گذشته، به همین سرعت زمان میگذرد و بایستی با دست خود کاری کرد. منتظر کسی نمانید.
فعلا این برنامهی یکساله را جدی بگیرید. یک برنامه انتقال اتوماتیک پول درون اینترنت بانک خود تنظیم کرده و از همین امروز شروع کنید.
شاید این سوال ها برای شما هم پیش بیاید
“این فرمول ایراد دارد و اینجا ایران است با تورم 40 درصدی”
“اگر کسی در شبکه بانکی ایران اینطوری ثروتمند شده است خوشحال می شوم بدانم”
“با این روندی که داره پیش میره، 30 سال دیگه پراید میشه یک میلیارد، آخه آدم 30 سال دیگه، سه میلیارد به چه دردش میخوره؟”
دوست دارم کسانی که این مطلب را میخوانند، دست به کاری مفید برای آیندهی خود و فرزندانشان زده و فرصت عذر و بهانه را در آینده از خود بگیرند.
منظور من همچنین، بازی با اعداد هم نیست ولی چون با مثالهای عددی نتایج ملموستر میشود، از این روش استفاده میکنم.
برای روشن شدن موضوع، شرایط 30 سال گذشتهی ایران با نرخ حداقل اداره کار را از سال 63 تا 93، در نظر گرفتهام. شرایط اقتصادی بد سالهای پس از انقلاب، جنگ و هزاران مشکل دیگر را در نظر بگیرید که البته در بدترین وضعیت، اوضاع اقتصادی مملکت ما در 30 سال دیگر قطعا بهتر از 30 سال گذشته خواهد بود.
من فرض کردهام که کسی از سال 63، به میزان یک سوم حداقل حقوق اداره کار در هر ماه پسانداز کرده و این پول را در حسابی با سود سالیانه 18 درصد گذاشته است. این پول پس از گذشت این سی سال، پس از جنگ، پس از تورم 50 درصدی سال 74، پس از بیارزش شدن ریال در سالهای 90 و 91، در حال حاضر به 53 میلیون تومان رسیده است.
آیا این پول کمی است؟ آیا با چنین پساندازی پول کمی جمع شده است؟
قضاوت با خودتان است .
با چنین طرحی میتوان پس از سی سال و با وجود تمام شرایط بد اقتصادی گفته شده، 50 میلیون تومان (به پول امروز) را پسانداز کرد.
نتایج بزرگ و تلاشهای بزرگ
من اطمینان دارم درصد بسیار بالایی از کسانی که این وبلاگ را میخوانند درآمدی بسیار بیشتر از حداقل حقوق ادارهی کار دریافت میکنند و همانگونه که پیش از این هم گفتهام، بردهای بزرگ نیازمند تلاشهای بزرگ است. کسی نمیتواند با پسانداز ماهیانه 50 هزارتومان، آن هم در کوتاه مدت به استقلال مالی برسد. رسیدن به نتیجه مستلزم دست زدن به عمل است. باید کاری کرد.
من هماکنون حقوق بگیر هستم ولی در حال رفتن به سمت استقلال مالی نیز هستم. به صراحت میتوان گفت که آسانترین کار دنیا حقوقبگیری است. میتوان سالها از شرافت کاری، از زحمات زیاد و از ظلمهای رفته بر خود گفت و بیمحابا تمام مملکت را هم به زیر تیغ انتقاد کشید. اما خارج شدن از این زون راحتی، قبول مسئولیت است و هر کسی نمیتواند در این راه قدم بگذارد.
هدف من از نوشتن محاسبات بالا، پاسخ به کسی نبود. ارائه راه و روش پسانداز هم نبود. بلکه نشان دادن قدرت بلندمدت فکر کردن بود. وگرنه خود من این مدل پسانداز با این مبلغ کم را قبول ندارم. این مدل، زندگی من را عوض نمیکند، مدل زندگی شغلی من را عوض نمیکند، در این مدل من صرفا کارمندی هستم که انضباط و عادتی برای پسانداز پول ایجاد کردهام.
پ ن. با توجه به توصیه به خرید بیمه عمر در مطلب ” معجزهی سود مرکب”، دوست دارم که دوباره آن را تکرار کرده و شما را تحریک به خرید یک طرح بیمه عمر کنم. لطفا طرح بیمه عمر خود را سالیانه 200 و 500 هزارتومان انتخاب نکنید. حداقل ده درصد درآمد سالیانه خود را به این کار اختصاص دهید و خود را تحت فشار گذاشته تا این درصد را افزایش دهید. احتمالا اگر در اثر حرفهای من، این کار را کرده و در سالهای آینده نتایج مثبت آن را دیدید، از طریق ایمیل به من خبر داده و خوشحالم کنید.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.